هر چه بیدار باشم سیر نمی شوم 

هرچه شب ها و روز ها را رقص کنان سپری کنم خسته نمی شوم 

ازبس خندیده ام نای غم خوردن ندارم 

چه مضحک است رفیق

تو هم بیا

   

دنیا رانگاه کن

تماشایش کن 

زبان بسته را 

با  آن درد های دنده شکن 

که می خواست نفسم را بند بیاورد!! !!!! !

ببین چگونه 

امروز 

همه اش را بادل سیر خندیده ام

و

اوست که دارد  مویه می کند  بر  اندام  پوشالی اش 

آهااااااااااااااای 

موج های سهمگین

مرد میدان باشید 

مگرنیامده اید من را ببلعید؟ 

بیایید تادرشما نفوذ کنم 

و بازخمی کاری برقلبتان فرود ایم 

میدانی دنیا ؟

دیگر شمشیرها کند شده اند 

باید سرها را با پنیه برید 

توهمان شمشیر باش من پهلوان پنبه 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها